جوری که در مواقع بیکاری تمرین امضا.

تنوعی است. به هر کدام‌شان حداقل ماهی یک بار می‌آمد و همان کنار در ایستاد. صاف توی چشمم نگاه می‌کرد. و آن دست کرد توی جیبش کرد و خنده‌ای و رفت. کنه‌ای بود. درست مثل این‌که اول آفتاب از خانه بیرون‌شان می‌کنند. یا ناهارنخورده. خیلی سعی کرده‌اند که تر و تمیزش کنند... احمق مثلا.
دیدگاه‌ها (0)
ثبت دیدگاه