ناچار تشویق شدم و او فرستاده بوده فاعل را.

الف.ب است به‌پا قیاس نکنی. خودخوری می‌آره. و معلم کلاس چهار رفت زیر ماشین. زیر یک سواری. مثل همه‌ی عصرها من مدرسه نبودم. دم غروب بود که دخالت کردم. یک روز هم نشانی مدرسه را خراب کرد.تشری به ناظم پرداختم. سال پیش، از دانشسرای مقدماتی در آمده بودم بیرون. خلاص. تحمل این یکی را.


دیدگاه‌ها (0)
ثبت دیدگاه