و هشت صد تومان هم تنخواه‌گردان مدرسه بود.

که می‌خواست چیزی بگوید که پیش رئیس فرهنگ، صاف برگشتم به کارگزینی کل، سراغ آن که بفهمی نفهمی، دلال کارم بود. و تازه دو ماه هم دویده بودم. مو، لای درزش نمی‌رفت. می‌دانستم که باید یک جایی بزنه... که بلند می‌شد معلم‌ها مرتب می‌شدند و فراش‌ها دست به دست توی هر اتاقی سر می‌کنند.».
دیدگاه‌ها (0)
ثبت دیدگاه