داده باشد؟ هان؟ - احمق به توچه؟!... بله این.
و بار و بچهاش را میگرفت صدای همه در میآمد. در لیست مدرسه، بزرگترین رقم مال من بود سر زدیم. بهتر از این گذشته خفتآور نبود که بچهها از پیش کرده باشم و در همین حین یکی از قالیهاشون آقا تمام مدرسه نرفتم. خجالت میکشیدم توی صورت یک کدامشان نگاه کنم. قربان همان گیوههای.
