کرده بود و من تا او بود و حل شد و فحش را کشید.

ممکن بود گردن یک کدامشان را بشکند. که مرتبه براق شد: - اگه خبرش می‌کرد آقا بایست سهمش رو می‌داد... اخمم را درهم کشیدم و گفتم: - می‌دونی بابا؟ عکس‌هام چیز بدی نبود. تو خودت فهمیدی چی بود؟ - آخه آقا...نه آقا.... خواهرم آقا... خواهرم می‌گفت... - خواهرت؟ از تو کوچک‌تره؟ - نه آقا. بزرگ‌تره..
دیدگاه‌ها (0)
ثبت دیدگاه