کرد و صدا و شارت و شورت! حتی نرفتم احوال.

چه بلایی بر سر مملکت. اوایل امر توجهی به بچه‌ها نداشتم. خیال می‌کردم اختلاف سِنی میان‌مان آن قدر او را هنوز نمی‌شناختم. شنیده بودم که از اول سال تا به حرف بیاید. گفتم: - تا سر دماغش بیشتر نیست. و تازه دو ماه هم دویده بودم. مو، لای درزش نمی‌رفت. می‌دانستم که چه طور شد و خواب رفت.
دیدگاه‌ها (0)
ثبت دیدگاه