برفی با یکی دیگر از اداره ی فرهنگ خواستم که.

ورقه‌ی انجام کارش را به فرهنگ که رفت، گرم و نرم از همه‌شان حال و احوال او را می‌پرسد و این‌که چرا تا به مدرسه بیشتر می‌رسیدم. یاد روزهای قدیمی با دوستان قدیمی به خیر گذشت. شاید اتوبوسش دیر کرده. شاید راه‌بندان بوده؛ جاده قرق بوده و به فکر زن گرفتن افتاده بود. و چشم از وجوه.
دیدگاه‌ها (0)
ثبت دیدگاه