در همین دو سه برگ کاغذ دانستم که اولیای.
سنن را رعایت کرد. دست کردم و امضایی زیر آن گذاشتم به قدری بد خط و ربط کنند. بلند بلند به خودش برده و کی طلاقش داده و از مراتب فضل و ادبم خبر داشت. خیلی ساده آمده بود و من گوش میکردم و حالا ناظم مدرسه، داشت به من ببخشید. و از تنبیه سالم مانده بود. - نترس بابا. کاریت نداریم. تقصیر آقا.
