میگید آقا؟ من هیشکی. یک آقا مدیر کوفتی..
هم که نیومده آقا. در همین حین سر و صدای همه در میآمد. در لیست مدرسه، بزرگترین رقم مال من بود. درست یک پیرمرد. یک ساعت و نیم ساعت تأخیر بگذارند.هی ساختمان نوشتیم آقا. میگند نمیشه پول دولت رو تو ملک دیگرون خرج کرد. - گفتم راست میگند. دیگه کافی بود. آمدیم بیرون. بعد از ظهرها.
